سير نگارشهاي علوم قرآني درقرن پنجم

پدیدآورمحمدعلی مهدوی‎راد

نشریهسیر نگارشهای علوم قرآنی

تاریخ انتشار1388/02/06

منبع مقاله

share 564 بازدید
سير نگارشهاي علوم قرآني درقرن پنجم

محمد علي مهدوي راد

در اين قرن ابوبكر محمد بن الطيب باقلاني (م 403) يادكردني است ؛ با كتاب ارجمند « اعجاز القرآن» . باقلاني از متكلمان و اديبان زبر دست اشعري است . كتاب وي با عنوان « اعجاز القرآن» در پژوهش‌هاي قرآني از جايگاه والايي برخوردار بوده است و عالمان پس از وي از اين كتاب فراوان بهره گرفته و در چگونگي مباحث و نقد و تحليل محتواي آن بسيار سخن گفته‌اند[1].
آقاي دكتر عبدالرؤوف مخلوف كتابي پرداخته است سودمند و خواندني درباره باقلاني و كتاب او اعجاز القرآن و از جهات گونه‌گون اين كتاب را تحليل و بررسي كرده است.[2]« اعجاز القرآن» بارها چاپ شده است. بهترين چاپ آن را استاد احمد صقر بدست داده‌اند؛ با تحقيق، تعليق و تصحيح سودمند و مقدمه‌اي دراز دامن درباره اعجاز و سير تاريخي آن [3].
باقلاني كتاب ديگري نيز در علوم قرآني نگاشته است با عنوان « نكت الأنتصار لنقل القرآن». او در اين كتاب به تفصيل از نام‌هاي قرآن، چگونگي قرائت‌ها ، جمع‌قرآن، تواتر آن و .... سخن گفته است.[4]
از فقيه، اديب و مفسر بلند پايه شيعي، ابوالحسن محمد بن الحسين، مشهور به «سيد رضي» (م 406) گردآورنده كتاب جاويدان « نهج‌البلاغه» نيز ياد كنيم با كتاب بسيار ارجمند « تلخيص البيان في مجازات القرآن ».
زندگاني سيد رضي گو اينكه «دولتي مستعجل » داشت ، اما سرشار بود از اقدام، تلاش و پژوهش.[5]تفسير جليل وي كه متأسفانه اكنون جز يك جلد آن در اختيار نيست از مهم‌ترين تفاسير جهان اسلام دانسته شده است؛[6]كه خطيب بغدادي به نقل از يكي از عالمان درباره آن نوشته است:‌
« صنف الرضي كتابافي معاني القرآن يتعذر وجود مثله.»[7]
كتاب وي « تلخيص البيان» كه مورد گفت‌ و گوست ، از كتابهاي مهم و ارجمند علوم قرآني و در نوع خود،‌در استحكام مطالب و استواري محتوي بي‌نظير است . اين كتاب ظاهراً اولين اثري است كه واژه مجاز را در مفهوم بلاغي آن به اين گستردگي در قرآن كريم به كار گرفته و آيات الهي را بر اين پايه تفسير كرده است.[8] « تلخيص البيان في مجازات القرآن» را ابتدا استاد علامه سيد محمد مشكاة به صورت عكسي چاپ كرد و پس از آن اديب و شاعر برجسته مصري محمد عبدالغني حسن به تصحيح و تعليق آن همت ورزيد، و به سال 1374 ق با مقدمه تحليلي و دراز دامن درباره كتاب و موضوع آن و سير تاريخي بحث‌هاي بلاغي قرآني و جايگاه كتاب در ميان اين گونه پژوهش‌ها نشر داد.
قاضي أبي ذريعه، عبدالرحمن بن محمد (م 410) كتاب مهم « حجة القراآت » را نگاشت، ابي ذرعه كتاب را بر شيوه أبي علي فارسي سامان داده و در ضمن گزارش‌هاي قرائت‌ها ، به توجيه و استدلال و علل آنها پرداخته است.كتاب ابي ذرعه اثري است استوار، گزيده گويانه و به دور از حشور و زوايد. حجة القراآت را آقاي سعيد افغاني تحقيق كرده است[9].
در اين قرن بايد از هبة الله بن سلامه (م 410) ياد كرد. او از مفسران بزرگ و از آگاهان به آرا و انديشه‌هاي سلف در تفسير بود و مدرسه تفسيري بلند آوازه‌اي در مسجد جامع « منصور» در بغداد داشت.[10]او كتاب نگاشت با عنوان « الناسخ و المنسوخ»[11].
فقيه، متكلم و قهرمان بزرگ آوردگاه انديشه‌ها،‌معلم امت،‌محمد بن محمد بن النعمان، « شيخ مفيد» رضوان‌الله عليه (م 1413) در علوم قرآني دو كتاب نگاشت: « البيان في انواع علوم القرآن»[12] و « اعجاز القرآن و الكلام في وجوهه»[13] كه متأسفانه اكنون در اختيار نيستند.
عمادالدين ابوالحسن عبدالجبار بن احمد همداني اسدآبادي،‌معروف به « قاضي عبدالجبار» (م415) قاضي، متكلم و مفسر بزرگ معتزله كه تفسير عظيمي را در آستانه قرآن سامان داد[14]در علوم قرآني نيز آثار سودمندي بر جاي نهاد. « متشابه القرآنش و تنزيه القرآن عن المطاعن» از اين شمارند[15] و نيز مجلد شانزدهم از كتاب بزرگ ابتدا از صحت نقل قرآن و تواتر آن سخن گفته و آنگاه از تحريف ناپذيري آن و سپس با تفصيل از اعجاز قرآن.
قاضي در آثار ديگر خود نيز به مانند ناپذيري قرآن پرداخته و مباحث مهمي را در بلاغت و نظم و اعجاز بياني قرآن عرضه كرده است. آقاي دكتر عبدالفتاح لاشين،‌مجموعه اين گونه مباحث وي را يك جا گردآورده و با عنوان «بلاغة القرآن في آثار القاضي عبدالجبار واثره في الدرسات البلاغية » با نقد و تحليل نشر داده است.[16]
در اين قرن اديب و متفكر بلند آوازه شيعي، ابوالقاسم حسين بن علي بن الحسين، مشهور به « ابن مغربي» يادكردني است با كتاب « خصائص القرآن» . [17]او را به توان‌مندي در بيان،‌ هوشياري، خردمندي و استواري در سخن ستوده‌اند[18].
كتاب خواندني و بسيار لطيف « درة التنزيل و غرة التاويل في بيان الآيات المتشابهات في كتاب الله العزيز» را محمد بن عبدالله معروف به خطيب اسكافي (م 421) نگاشت[19]. او از ادبيان، لغويان و سخنوران بزرگ اصفهان است كه صاحب بن عباد او را يكي از چيره‌دستان و پيروزمندان صحنه دانش دانسته است.[20]
بايد يادآوري كنم كه واژه « متشابه» در علوم قرآني دو كاربرد دارد. از يكي به « متشابه لفظي» ياد مي‌كنند و از آن تكرار قصه و مطلب و واژه را در آياتي همگون مراد مي‌كنند و دو ديگر « متشابه معنوي» است كه در برابر « محكم » استعمال مي‌كنند. كتاب اسكافي اولي را مراد كرده است كه يكي از بهترين كتاب‌هاي اين موضوع است. اين كتاب بارها چاپ شده است؛ و از جمله به تحقيق آقاي عادل نويهض[21].
در اين قرن، ابوالحسن علي بن ابراهيم بن سعيد حوفي (م 430) كتاب عظيم « البرهان في علوم القرآن» را نگاشت. برخي از عالمان پژوهشيان اين كتاب را از آثار علوم قرآني به شمار آورده‌اند. آقاي عبد العظيم زرقاني مي‌نويسد :
« من قبل از قرن چهارم كسي را نمي‌شناسم كه آهنگ نگارش علوم قرآني را به معناي متداول و مصطلح كرده باشد.»
و آن گاه مي‌نويسد:
« در ميان عالمان اين فن، آغاز شهرت اصطلاح « علوم قرآني» قرن هفتم دانسته شده است. اما من به كتابي از علي‌بن ابراهيم بن سعيد حوفي دست يافتم با عنوان « البرهان في علوم القرآن » در سي مجلد. بدين‌سان توان گفت كه پيشيه كاربرد اين اصطلاح دو سده پيش‌تر از آن چيزي است كه پنداشته مي‌شد[22]».
اكنون بنگريم آيا كتاب حوفي « علوم قرآني » به معناي مصطلح است. برخي از گزارش‌هايي كه از اين كتاب در اختيار است نشان مي‌دهد كه استنباط جناب زرقاني درست نيست. وي در كتاب ياد‌شده يادآوري مي‌كند نخسه‌هايي از آن در كتابخانه‌هاي مصر وجود دارد، و بر پايه آن نسخه‌ها (‌كه بخش‌هايي از كتاب را مشتمل است) گزارشي از محتواي كتاب را ارائه مي‌كند. اين گزارش دقيقاً نشانگر آن است كه كتاب حوفي « علوم قرآني » به معناي مصطلح نيست. بر اساس اين گزارش او پس از ياد كرد هر آيه در ذيل عناوين مشخصي از اعراب، نحو، لغت، معني و تفسير، وقف و تمام،‌قرائت ‌و احكام شرعي مستنبط از آيه و ... سخن مي‌گويد ،‌كه ظاهراً كتابي است تفسيري با دقت ، نظم و تفكيك مطالب. بنابراين سخن آقاي ضياء الدين عتر درست مي‌نمايد كه درباره آن نوشته است:‌
« ظاهراً كتاب حوفي تفسير است و نه كتاب علوم قرآني به معني مصطلح و مشهور.»[23]
اين را نيز بايد بيفزايم كه اين همه در صورتي درست خواهد بود كه نسخه‌هاي ياد شده قطعاً كتاب حوفي باشد و گرنه محتواي كتاب و چگونگي آن در ابهام خواهد ماند. انتساب نسخه‌هاي «دارالكتب المصرية» به حوفي دست كم مورد ترديد است، و به نگاه برخي از پژوهشگران مردود[24].
فقيه،‌متكلم بزرگ شيعي ، ابوالقاسم علي بن الحسين ، مشهور به « علي الهدي» ، « سيد مرتضي » درجهت تبيين و تفسير مكتب و درضمن آثار ارجمند خود در دفاع از تشيع و كيان دين بحث‌هايي ارجمند در علوم قرآني و مسايل تفسيري نگاشت. سيد مرتضي در اعجاز قرآن كتابي نگاشت با عنوان « الموضح عن جهة‌اعجاز القرآن» كه به كتاب « صرفه » مشهور بوده است [25]. سيد مرتضي در اعجاز قرآن به « صرفه» معقتد بوده است ‌و گويا اين كتاب را در توضيح و تشييد مباني اين ديدگاه نگاشته است. از اين اثر با عناوين « المعرفه في العجاز القرآن» و « كتاب الصرفه » نيز ياد شده است. [26] سيد مرتضي خود در موردي از آن با عنوان « كتاب الصرف » ياد كرده است [27]. كتابي با عنوان « المحكم و المتشابه» نيز گاه به وي نسبت داده مي‌شود كه قطعاً از وي نيست و پيش‌تر به چگونگي آن اشاره كرده‌ايم . [28] در ميان رسايل سيد مرتضي رساله‌اي است با عنوان « تفسير الآيات المتشابه من القرآن» مقدمه اين رساله نشانگر آن است كه آن بزرگوار در انديشه نگاشتن كتابي بوده است بزرگ در تفسير و تبيين آيات « متشابه» كه متأسفانه پايان نيافته است[29]. در ضمن ميراث گرانقدر بر جاي مانده از آن مرزبان بزرگ انديشه شيعي، شرح و توضيح مسايل قرآني بسياري آمده است. از جمله بحثي سودمند در « كيفيت نزول قرآن »[30].
ابو محمد مكي بن ابي طالب قيسي (م 437) از مفسران،‌قرآن پژوهان بزرگ اين قرن است كه او را به تبحر در علوم قرآني و كثرت تأليف در اين موضوع ستوده‌اند وي حدود 70 اثر در علوم قرآني نگاشته كه برخي از آنها در گذرگاه زمان از ميان‌رفته‌اند . آثار او به دقت نظر، استواري و سودمندي شهره‌اند. كتاب « الكشف عن وجوه القراآت السبع و عللها و حججها»[31]،‌«مشكل اعراب القرآن»، [32] « الأبانه عن معاني القرائه»، [33]« الأيضاح في ناسخ القرآن و منسوخه »، « التبصرة في القراآت » از جمله آثار او در اين زمينه است [34] كتاب « الكشف...» در ميان آثاري كه در اين زمينه نگاشته شده است ، دقيق‌تر است و در توجيه و تبيين چرايي قرائت‌ها سودمند و كارآمد.
ابوعمر و عثمان بن سعيد،‌داني [35] قرطبي (م 444) ،‌از عالمان، محدثان و قاريان بزرگ اين قرن است كه در علوم قرآني، به ويژه قرائت، آثار مهم و سودمندي بر جاي نهاده است. ذهبي در ضمن گزارش شرح حال و آثار وي نوشته است.
«كتاب‌هاي وي در نهايت نيكويي و استواري است».[36]
از آثار اوست: « جامع‌البيان في القراآت السبع»، «البيان في عدد آي القرآن، « الأهتداء في الوقف و الابتدا » ،‌« التهذيب لما تفرّد به كل واحد من القراء السبعه»، « التيسير في القراآت السبع»، « المحكم في نقط المصاحف» كه با تحقيق دكتر عزت حسن نشر يافته است،‌« المقنع في معرفة رسم مصاحف الأمصار» كه چاپ‌هاي متعددي دارد، از جمله به تحقيق محمد احمد دهمان،‌« المكتفي في الوقف و الأبتداء » كه آن را آقاي دكتر يوسف مرعشلي به عنوان رساله دكتري تحقيق كرده و به سال 1404 به همت مؤسسة الرساله نشر يافته است.[37] در ميان آثار داني « التيسير في القراآت السبع » از آوازه‌بلندي برخوردار گشته است. بر اين كتاب شرح‌هايي نگاشته شده است.[38] يكي از عوامل شهرت كتاب‌داني « منظومه شاطبيه» است كه مجموع آن را به شعر درآورده و زمينه گسترش آن را فراهم كرد . از اين كتاب پس از اين ياد خواهيم كرد.
در اين قرن به ابومحمد علي بن احمد بن سعيد بن حزم ظاهري اندلسي، فقيه،‌اديب و مورخ نامدار و از مؤلفان پركار، كتابي نسبت داده‌اند با عنوان « الناسخ و المنسوخ» و يا « معرفة الناسخ و المنسوخ». [39]اين كتاب در حاشيه تفسير جلالين به سال 1308 و 1321 چاپ شده است و نيز در حاشيه « تنوير المقباس من تفسير ابن عباس» به سال 1316. اما ظاهراً اين كتاب از آن ابن حزم ظاهري نيست. اين كتاب نگاشته ابوعبدالله محمد بن احمد بن حزم،‌محدث اندلسي (م320 هـ ) است‌[40] كه افزون بر آن چه ياد شد،‌به تحقيق عبدالغفار سليمان البنداري نيز به سال 1406 نشر يافته است. در منابع كهن شرح حال ابن حزم ظاهري نيز كتابي با اين عنوان به وي نسبت داده شده است.[41]
بسياري از عالمان بحث‌هاي علوم قرآني را در آغاز تفسير مي‌نگاشتند. شيخ الطائفة ابوجعفر محمد بن الحسن طوسي(460) بر اين اساس برخي از مباحث علوم قرآني را در آغاز تفسير گرانقدرش « التبيان في تفسير القرآن» آورده است. از جمله چگونگي تفسير پذيري قرآن كريم، تفسير به رأي ، حجيت ظواهر قرآن،‌محكم و متشابه، اقسام نسخ و چگونگي آن،‌اسامي قرآن و .... اشاره دقيق، استوار و قاطع آن بزرگوار به تحريف ناپذيري قرآن كريم در مقدمه تفسير شايان توجه است.
خطيب وارسته نيشابوري، محسن بن حسين خزاعي (م ،‌ح 460)كه او را شيخ منتجب الدين با عناوين «ثقه»، « حافظ» و « عدل» ستوده است، كتابي پرداخت با عنوان « اعجاز القرآن» . شيخ منتجب الدين به وي كتابي در تبيين و توضيح معناي « من كنت مولاه» و كتابي در حديث با عنوان « الأمالي » نيز نسبت داده است[42].
ابوالحسن علي بن احمد واحدي نيشابوري (م 468) در اين قرن كتاب مهم و ارجمند « أسباب النزول » را نگاشت. كتاب واحدي در مجموعه آثاري كه در اين زمينه نگاشته شده است،‌از جايگاهي والا برخوردار است[43]. اسباب النزول به گونه‌هاي مختلف و چاپ هاي متعدد و تحقيق‌ها و تعليق‌هاي گونه‌گون نشر يافته است، از جمله به تصحيح و تعليق خوب و كارآمد آقاي احمد صقر كه به سال 1389 نشر يافته است و تحقيق آقاي عصام بن عبدالمحسن الحميدان كه به سال 1411 منتشر شده است.
به واحدي كتاب‌هاي ديگري نيز در علوم قرآن نسبت داده‌اند از جمله: « نفي التحريف عن القرآن الشريف »، [44] « مختصر في علم فضائل القرآن» و « رسالة في شرف علم التفسير»[45]. برخي از پژوهشگران احتمال داده‌اند كه اين دو كتاب اخير يكي باشند. [46]
اديب، متكلم و قرآن پژوه بزرگ، عبدالقاهر بن عبدالرحمن گرگاني (م 471) به لحاظ كشش‌ها و كوشش‌هاي اديبانه و هنرمندانه در حيات علمي و فكريش، در آستانه قرآن آثار ارجمندي با اين نگاه سامان داده است كه اكنون برخي از آن‌ها در اختيار است . پيش‌تر از كتاب « اعجاز القرآن» ابي‌عبيده، محمد بن يزيد واسطي (م 307) سخن گفتيم، [47]عبدالقاهر بر اين كتاب دو شرح نگاشت. شرح مفصل آن را « المعتضد» ناميد و شرح ديگرش در منابع شرح حال نگاري به « الشرح الصغير» مشهور است. او رساله كوتاهي نيز نگاشت با عنوان « الشافية ». عبدالقاهر در اين رساله كوشيده است مانند ناپذيري قرآن را به اوج بلاغت، رصانت تعبير و جزالت بيان مستند كند و سخن قايلان به «صرفه» را پاسخ گويد. اين رساله در مجموعه‌اي با عنوان « ثلاث الرسائل في اعجاز القرآن» كه پيش‌تر از آن ياد كرده‌ايم، نشر يافته است. استاد محمود محمد شاكر نيز آن را بازخواني كرده و با شرح و تحقيق در پايان « دلائل الأعجاز» به چاپ رسانده است . مهم‌ترين اثر عبدالقاهر گرگاني كتاب « دلائل الاعجاز» اوست . اين كتاب بحث‌هاي اعجاز قرآن را وارد مرحله جديدي ساخت و دامنه اين بحث را بگسترد .
كتاب عبدالقاهر پس از وي همواره مورد گفتگو بوده و هيچ عالمي پس از وي در اين گونه بحث‌ها بدان بي‌توجه نبوده است[48]. دلائل الأعجاز چاپ‌هاي متعددي دارد . نخستين بار به تحقيق و تصحيح شيخ محمد عبده و محمد رشيد رضا به سال 1319 نشر يافت. اين چاپ مكرر افست شده است. تحقيق محمد رضوان دايه و محمد فايز دايه به همت « دار قتيبه» به سال 1402 در دمشق نشر يافته است. بهترين و استوارترين چاپ آن،‌به تحقيق محمود محمد شاكر است، همراه با رساله « الشافيه» كه به سال 1404 در مصر نشر يافته است.
ابوعبدالله محمد بن شريح رعيني (م 476) از فقيهان ،‌قاريان و عالمان اشبيلي[49]كه به پيشوايي وي در قرائت و آگاهي‌هاي گسترده‌اش در ادب عربي تصريح كرده‌اند؛[50]در دانش قرائت آثاري نگاشت. او كتاب « الحجه للقراء السبعه» ابي علي فارسي را گزينش كرد با عنوان «اختصار الحجه لأبي علي الفارسي». و كتاب « الكافي في القراآت السبع» را نگاشت كه به سال 1326 در قاهره نشر يافته است.
ابو معشر عبدالكريم بن عبدالصمد طبري (م 478) كتاب التلخيص را نگاشت ‌كه از آن به « التلخيص في القراآت الثمان » ياد شده است. وي در اين كتاب افزون بر قرائت‌هاي هفت‌گانه مشهور،‌قرائت ‌يعقوب بن اسحاق بن زيد بن عبدالله حضري رانيز گزارش كرده است. او از قاريان بصره است، كه به آگاهي گسترده در علم قرائت و آشنايي وسيع به علل و توجيه قرائت‌ها ستوده شده است.[51]
او در اين كتاب درگزيده گويي كوشيده است و به توجيه قرائت‌ها نپرداخته است. ابومعشر غالباً به منابع و مصادر قرائت‌ها اشاره نمي‌كند و گاه قرائت‌هاي شاذ را نيز گزارش مي‌كند. اين كتاب را آقاي محمد حسن عقيل موسي تحقيق كرده و در ضمن مقدمه‌اي عالمانه و سودمند از وضع فرهنگي، اجتماعي ،‌ديني و سياسي ابي معشر و زندگاني و آثار و چگونگي كتاب و شيوه نگارش مؤلف در آن به تفصيل بحث كرده است . ابي معشر افزون بر آنچه ياد شد كتابي داشته است با عنوان «جامع ابي معشر» كه از آن به « سوق العروس» نيز ياد شده است.[52]او در اين كتاب تمام قرائت‌ها را با طرق روايي مختلف گردآورده است. « الوقف و الأبتداء»، « هجاء المصاحف» و « العدد» كه درباره تعدادي از آيات قرآن كريم است. « طبقاء القراء» را نيز به وي نسبت داده‌اند.[53]

پی نوشت ها:

[1] بنگريدبه : اثر القرآن في تطور النقد العربي الي آخر القرن الرابع الهجري،‌محمد زغلول سلام/279،‌الأعجاز في دراسات السابقين،‌عبدالكريم خطيب /194، اعجاز القرآن ،‌صادق رافعي،‌فكرة اعجاز القرآن، نعيم الحمصي/74، مفهوم الأعجاز القرآني حتي القرن اسادس الهجري /95.
[2] الباقلاني و كتابه اعجاز القرآن، .... دار مكتبة الحياه، بيروت، 1978.
[3] اعجاز القرآن .... تحقيق احمد صقر، قاهره، دارالمعارف، 1981.
[4] الأنتصار لنقل القرآن .... تحقيق محمد زغلول سلام، الاسكندريه،‌منشأة المعارف، 1971. آقاي زغلول افزون بر تحقيق متن در مقدمه‌اي دراز دامن از باقلاني و اعجاز در ديدگاه و آثارش سخن گفته است.
[5] ر.ك: نهج‌البلاغه و گردآورنده آن،‌بنياد نهج‌البلاغه،‌بي‌تا، تراثنا،‌السنه‌الاولي،‌العدد الخامس (ويژه‌نامه سيد رضي).
[6] حقائق التأويل في متشابه التنزيل، السيد الشريف الرضي،‌الجزء الخامس، شرحه العلامه محمد رضا كاشف الغطاء ،‌دارامهاجر، بيروت، بي‌تا. اين جلد مقدمه‌اي دار مفصل و دقيق درباره سيد رضي.
[7] تاريخ بغداد،‌ج 2/246 و نيز بنگريد به : وفيات الأعيان،‌ج 4/416 ، سير اعلام النبلاء ، ج 17/286.
[8] تلخيص البيان، (مقدمه) /53 و نيز بنگريد به مجاز‌القرآن خصائصه الفنية و بلاغته العربيه، محمد حسين علي صغير /26.
[9] مؤسسه الرساله، الطبعة الرابعه، 1404.
[10] بنگريد: نكت الهميان في نكت العميان،‌صلاح‌الدين صفدي/302، غاية النهايه، جزري،‌ج 2/351، شذرات الذهب، ج 5/60.
[11] چاپ شده در حاشيه أسباب النزول و احدي، مصر 1315 و به گونه مستقل نيز : منكتبة المتنبي، قاهره، بي‌تا.
[12] الذريعه،‌ج 3/172.
[13] الذريعه، ج 2/232.
[14] تفسير وي با عنوان « التفسير المحيط» كتابي بوده است بس بزرگ در تفسير قرآن كه اكنون در اختيار نيست. ر.ك: بلاغة القرآن في اثار القاضي عبدالجبار / 71 .
[15] المغني .... ر.ك : تراث الأنسانيه ،‌ج 1/984.
[16] قاهره، دارالفكر العربي،‌1976.
[17] رجال النجاشي /69،‌روضات الجنات ، ج 1/167.
[18] وفيات الأعيان،‌ج 2/172،‌سير اعلام النبلاء،‌ج 17/394،‌روضات الجنات،‌ج 3/166.
[19] در تاريخ سال مرگ وي اختلاف است . بنگريد به : معجم الأدباء ج 18/214، اعلام الدراسات القرآنيه في خمسة‌عشر قرناً ،‌مصطفي جويني /164، معجم المؤلفين،‌ج 3/743.
[20] بنگريد به : البرهان في علوم القرآن، ج 1/203، ط. يوسف مرعشلي،‌ملاك التأويل ،‌ابن زبير عزناطي ،‌ج 1/103(مقدمه).
[21] البرهان في علوم القرآن، ج 203(پانوشت)، درة‌التنزيل....بيروت،‌دارالافاق الجديدة، 1979.
[22]
[23] فنون الأفنان في عيون علوم القرآن، ابن جوزي (مقدمه)/73. و نيز بنگريد به : النحو و كتب التفسير، ابراهيم عبدالله رفيده 641 به بعد. گزارش تفصيلي نسخه‌هاي آن را بنگريد در اعلام الدراسات القرآنيه 149ـ152.
[24] القرآن الكريم و اثره في الدراسات النحوية ،‌عبدالعال سالم مكرم / 283.
[25] رجال النجاشي /270، الفهرست ، شيخ طوسي/ 219.
[26] الذريعه، ج 21/245،‌ج 15/42. براي آگاهي از ديدگاه سيد مرتضي در اعجاز قرآن رك: رسائل الشريف المرتضي ، ج 2/323، الخرائج و الجرائح ، راوندي، ج 3/981،‌التمهيد في علوم القرآن،‌ج 4/156 به بعد، رسالة الأسلام،‌السنه الثالثه،‌العدد 3/300 و ...
[27] جمل العلم و العمل (رسائل الشريف المرتضي، المجموعة‌الثالثه)/19.
[28] بينات شماره 4.
[29] رسائل الشريف المرتضي، ج 3/287.
[30] رسائل الشريف المرتضي، ج 1/401.
[31] با تحقيق محي‌الدين رمضان نشر يافته است.
[32] با تحقيق ياسين محمد السواس نشر يافته است .
[33] با تحقيق عبدالفتاح اسماعيل شلبمي نشر يافته استو نيز به تحقيق محيي‌الدين رمضان.
[34] بنگريد به : الكشف عن وجوه القراآت السبع (مقدمه) / 23 كه آثار مكي را در علوم قرآني فهرست كرده است، و نيز به كتاب ارجمند مكي بن ابي طالب و تفسير القرآن/109 به بعد،‌كه آثار وي را به دقت گزارش كرده و مفقود و موجود آنها را نشان داده است.
[35] منسوب به « دانيه» از شهرهاي اندلس، به روزگار حكومت اسلامي در آن ديار شهري آباد بوده است. ط دانيه» مركز قرائت قرآن بوده و محافل تعليم قرائت در آن ديار رونق عظيمي داشته است. ر.ك: معجم البلدان،‌ج 2/434. لغت‌نامه دهخدا، ج 22/208.
[36] معرفة القراء الكبار، ج 1/408.
[37] بنگريد به : الأمام ابوعمر والداني و كتابه « جامع البيان في القراآت السبع» عبدالمهيمن طحان. وي در اين اثر همه آثار داني را شناسايي كرده و مطبوع ، مخطوط،‌ موجود و مفقود آنها را ياد كرده است . و نيز مقدمه « المكتفي ...» .
[38] فهرست موضوعي نسخه‌هاي خطي عربي كتابخانه‌هاي جمهوري اسلامي ايران، ج 1/282.
[39] ايضاح المكنون،‌ج 2/615، التمهيد،‌ج 1/11.
[40] النسخ في القرآن الكريم، مصطفي زيد، ج 1/324 و 344، به اين انتساب اشتباه برخي از محققان تنبه داده‌اند. يوسف مرعشلي، البرهان في علوم القرآن، ج 2/55(پانوشت) عبدالسلام هارون،‌جمهره انساب العرب /11، مقدمه. در دايرة‌المعارف بزرگ اسلامي (ج 3/347) نيز كه مقاله تحقيقي در شرح حال ابن حزم آمده است،‌در ضمن آثار وي كه تأكيد كرده‌اند آثار چاپي را فهرست كرده‌اند از اين اثر نامي نيست.
[41] نمونه را بنگريد به : سير اعلام النبلاء ،‌ج 18 پ 197،‌وفيات الأعيان،‌زرزور/132.
[42] الفهرست/ 110، امل الأمل،‌ج 2/228.
[43] البرهان في علوم القرآن، ج 1/115، علوم القرآن، عدنان،‌زرزور/132.
[44] معجم الأدباء ، ج 5/97، سير اعلام النبلاء،‌ج 18/341.
[45] الواحدي و منهجه في التفسير/94.
[46] همان.
[47] بينات شماره 4.
[48] درباره « دلائل اعجاز» و ديدگاه‌هاي عبدالقاهر گرگاني در اعجاز و تاثير كتابش در آثار واپسين بنگريد به : نظريه النظم و قيمتها العلميه في الدراسات اللغوية‌عند عبدالقاهر الجرجاني ،‌وليد محمد مراد. معالم المنهج البلاغي عند عبدالقاهر الجرجاني ، محمد بركات. قضيه الأعجاز القرآني، عبدالعزيز عبدالمعطي عرفه/ 441.
[49] منسوب به اشبيله از شهرهاي بزرگ اسپانيا. ر.ك: الروض المعطا في خبر الاقطار / 58،‌لغت نامه دهخدا،‌چاپ جديد،‌ج 2/2212.
[50] سير اعلام النبلاء، ج 18/554،‌معرفة القراء الكبار،‌ج 1/351، هدية العارفين، ج 2/74.
[51] معرفة القراء الكبار،‌ج 1/158، غاية النهاية ، ج 2/386، تقريب التهذيب،‌ج 2/375.
[52] غاية النهاية ، ج 1/401، طبقات المفسرين داودي، ج 1/338.
[53] براي شرح حال و آثار او بنگريد به : مقدمه كتاب ياد شده، غاية‌النهاية ،‌ج 1/401،‌كشف الظنون،‌ج 1/418،‌طبقات الشافعية الكبري، ج 5/152 و ....

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

پايان نامه ها و كتاب شناسي قرآن و امام جواد(ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهادریس جعفرزاده

نقد کتاب «رویکردی نو به مطالعه قرآن»

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمصطفی احمد‌زاده

خاورشناسان قرائت پژوه و آثار آنان

نام نشریهقرائت پژوهی

نام نویسندهحسن رضا هفتادر